شاعر: فاطمه ر. یا من له العزة و الجمال........
در دنیای شعر و شاعری، شاعر بعضی مواقع با کوچکترین اتفاق، احساساتش حس شعریش را به اوج می رساند و شعری را خلق می کند............
آنها که با شعر بیگانه نیستند می دانند که نباید به دنبال علت خلق شعر و جستجوی آن در ذهن شاعر بود..................برخی مواقع علت خلق شعر آنقدر بی اهمیت و پیش پا افتاده است که شاعر میلی به گفتن دلیل درگیری احساساتش و در نتیجه سرودن شعر را ندارد................
دنیای شاعری دنیایی است حساس پر از عشق و مهر و وفا و در عین حال سوز و گدازهای عارفانه و عاشقانه..............
شاعر بعضی وقتها به غار تنهایی خویش فرو می رود و تمایلی ندارد حتی صمیمی ترین دوستان خود را به لحظه های تنهاییش راه دهد.......................
و من نیز از این قاعده هایی که خود با تجربه هایم به آنها رسیده ام مستثنی نیستم. اگرچه شعرهایم همه جوششی هستند و اطلاع زیادی هم از قواعد شعر گفتن ندارم. حتی قالب های شعری را در حد ابتدایی میشناسم و با وزن و آهنگ هم چندان آشنا نیستم......................
بعضی شعرهایم را تصمیم نداشتم در این وبلاگ بگذارم به دلیل سوالاتی که در ذهن خواننده پیش می آید و معمولا خود نیز پاسخی به آن سوال داده و قضاوت فوری میکنند، اما تصمیمم عوض شد چرا که فقط برای دلم می نویسم.................
هو الحی الذی لا یموت و..... ان الله یری..